روزنامه اصلاح برای بار اول در ۲۹ دلو ۱۳۰۰ هش مطابق به ۱۸ فبروری ۱۹۲۱میلادی به نگارندگی و سر دبیری محمد بشیر در شهر خان آباد شروع به نشرات کرد. دراین نشریه بعد از شماره ۱۶ بجای مدیر و سر دبیر تنها سر دبیر وبجای محمد بشیر ، حافظ فیض محمد درج گردیده است.
در مرحله اول، این جریده در یک صفحه بروی کاغذ نازک شکری رنگ در مطبعه سنگی خان آباد نشر میگردید. موضوعات این جریده را سر مقاله، مطالبی در باره حوادث داخلی، حوادث خارجی، ادبیات، مسایلی برای سر گرمی و مقالات علمی تشکیل میداد. در پیشانی اخبار درج شده بود.
یازدهم جوزا برابر با اول ماه جون مصادف است با روز جهانی کودک. هرچند این مناسبت در کشور های مختلف در روزهای متفاوت گرامی داشت می شود. اما معمولا سالهای گذشته افغانستان نیز یازدهم جوزا را زیر عنوان روز کودک تجلیل میکرد. این روز از سال ۱۹۵۰ بدینسو در بسیاری از کشورهای جهان بزرگداشت میشود.
روزکودک روز فرصتی برای آگاهیبخشی به کسانی است که در سراسر جهان خشونت را در قالب سوءاستفاده، استثمار و تبعیض تجربه کردهاند. کودکان در بعضی از کشورها به عنوان کارگر مورد استفاده قرار میگیرند، غوطهور در درگیریهای مسلحانه هستند، زندگی در سرکها، اختلافات و تبعیض را تجربه میکنند. بنا روز جهانی کودک یاد دهانی است برای حمایت از حقوق بنیادین کودکان و نه گفتن به سوء استفاده، استثمار، خشونت و تبعیض علیه آنان. اما کودکان افغانستان از سالیان گذشته به اینسو با توجه به فقر گسترده، نا امنی، ضعف حاکمیت قانون و سطح پایین آگاهی خانواده ها و جامعه نسبت به حقوق، نیاز ها، احساسات و عواطف آنها در وضعیت نا مناسبی قرار دارند.
مهاجرت، تگدی، کار در سرکها، مزارع، داشهای خشتپزی، کارگاه های صنعتی، و مکان هایی که به سلامت جسمی، روانی و اخلاقی آنها آسیب میرساند، همواره کودکان افغان را از حقوق بنیادی و انسانی شان محروم کرده است. افزون برآن، فقر و تنگ دستی آنان را قربانی پدیده های چون قاچاق، سوء استفاده های غیر اخلاقی و استثمار اقتصادی کرده که موجب نگرانی جدی می باشد.
جنگهای متمادی عامل دیگر نقض حقوق اساسی اطفال افغانستان شمرده می شود. در جریان جنگ ها و منازعات مسلحانه کودکان همواره از حق آموزش و پرورش، صحت و تفریح محروم گردیده اند. در حالی که حق حیات از بنیادی ترین حقوق انسانی کودکان است و در سالهای گذشته رقم درشتی از اطفال افغانستان در نتیجه جنگ کشته و زخمی میشدند.
در کنار اینها آدمربایی کودکان، حمله به مکاتب و در سطح پایین تر آن ضرب و شتم کودکان به وسیله والدین، معلم و مربی از دیگر نگرانیهای است که دامنگیر کودکان افغانستان به حساب میآید. وضعیت وخیم کودکان در جهان سوم چون افغانستان همواره مایه نگرانی نهاد های بین المللی بوده و پیش از این یونیسف یا ادارهی حمایت از کودکان سازمان ملل متحد اعلام کرده بود که فقط با اختصاص پنج دالر برای هر کودک میتوان جان ۹۰ درصد از کودکانی را که سالانه میمیرند، نجات داد و برای بهبود چشمگیر زندگی کودکان جهان سوم، کافی است که فقط مبلغ ۶ هفته بودجهٔ تسلیحاتی جهان هزینه شود.
با این حال سمیع کودک دوازده ساله که غبار غم از صورتش میبارد و به گفته خودش یتیم است از صبح تا شام در شهرکابل بوت پالیشی و خریطه فروشی میکند. او میگوید که تا صنف سوم مکتب خوانده و به دلیل نا داری و مشکلات اقتصادی نتوانسته درسش را ادامه دهد. سمیع گفت:«من فرزند بزرگ فامیل استم و مسئولیت خانواده بر دوش من است. روزانه صد تا دونیم صد افغانی کار میکنم که به سختی با آن گذاره میکنیم، چون در خانه کرایی زندگی میکنیم و پنج نفر در فامیل استیم این مقدار پول خیلی نا چیز است».
وی میگوید که همانند او کودکان زیادی مصروف بوت پالیشی و کارهای دیگر استند و از حکومت و افراد خیر خواست تا این نیازمندان را کمک کنند و فردای تاریک آنها را روشنی بخشند.
کودک دیگری که نخواست نام و محل زندگی اش را بگوید، ظاهراً از روستاهای دور دست افغانستان به کابل آمده و تگدی گری میکند. او هر رهگذری را التماس مینماید و کمک میخواهد و با لباس مندرس و روان خسته دستان کودکانه اش را به سوی رانندگان و راکبین موترها دراز میکند تا اندک پولی را از سوی آنها دریاف کند. وی میگوید که بزرگترین آرزویم این بود تا داکتر و انجنیر شوم اما حالا که از نعمت سواد محرومم خیلی برایم درد آور است.
وی افزود با اینکه از کارش خجالت میکشد اما مشکلات اقتصادی سبب شده تا دست به گدایی دراز کند.
وحید کودک دیگری است که همانند خیلی از کوداکان افغانستان مسئولیت بزرگ خانواده را بر دوش میکشد و از راه دود اسپند با فامیلش امرار معیشت میکند. هر چند وحید در این مسیر تنها نیست و برادر کوچکترش نیز با او کار و همکاری میکند اما فشار اصلی این کار بر دوش او است. وی گفت: «اسپند و زغال را از بازار خریداری میکنیم و بیشتر موترهای عروسی، موترهای شهری، موترهای مدل بالا و همچنین افراد مرتب را اسپند میکنیم، بعضی پنج افغانی و بعضی هم کم و بیش میدهند. در سالهای گذشته کار ما خوب بود، حالا مردم سخت شده با اینکه نا شکری نمی کنم اما زیاد کار هم نمیتوانیم».
اما کودکانی هم استند که در اقتصاد خانواده ها کمک میکند و هم مصارف خود را از طریق کار تهیه میکنند. رستم یکی از همین کودکان است که ایسکریم فروشی میکند و از این طریق هم خانواده را همکاری میکند و هم مصرف قلم و کتابچه خودش را پیدا میکند.
رستم گفت:« پیش از ظهر مکتب میروم و بعد از آن ایسکریم فروشی میکنم. روزانه صد افغانی و یا بیشتر آز آن کار میکنم که یک مقدار کم را با خود نگهمیدارم و جمع میکنم تا برایم قلم، کتابچه کفش و کالا شود و بقیه را پدرم را میدهم که مصرف خانه را بیاورد.»
در همین حال ذکریا رسولی باشنده کابل و فارغ التحصیل رشته علوم اجتماعی میگوید که وضعیت کودکان در افغانستان از سالها به اینطرف نگران کنند بوده و هنوز این نگرانی بیشتر قابل مشاهده است.
به باور او افغانستان با چنین وضعیت مکان مناسب برای رشد و بارور سازی کودکان نیست و مسئولان حکومت باید در تأمین حقوق کودکان تلاش کنند و جلو سوء استفاده از آنها را بگیرند.
وی افزود که از کودکان با توجه فقر و مجبوریت شان به انواع مختلف بهره کشی میشود و بیشتر کودکان فقیر در استخدام کارهای شاقه اند. بنا این مشکل نیاز به توجه دارد و آینده روشن اطفال و این کشور از همین مسیر میگذرد.
اسفندیار