
پیامدهای بیحجابی در غرب
حجاب و غیرت در کنار ھم قرار میگیرند. مردی که غیرت داشته باشد ھیچگاه دوست ندارد که نظر نامحرمان بسوی زن و دخترش باشد در این مورد حضرت علی(رضی الله عنه) میفرمایند:«به من خبر رسیده که مردان کفار در بازار مزاحم زنان شما میشوند، آیا شما غیرت ندارید؟ در واقع کسی که غیرت نداشته باشد خیری در او نیست».
معاذ
حجاب و غیرت در کنار ھم قرار میگیرند. مردی که غیرت داشته باشد ھیچگاه دوست ندارد که نظر نامحرمان بسوی زن و دخترش باشد در این مورد حضرت علی(رضی الله عنه) میفرمایند:«به من خبر رسیده که مردان کفار در بازار مزاحم زنان شما میشوند، آیا شما غیرت ندارید؟ در واقع کسی که غیرت نداشته باشد خیری در او نیست».
این دستور خداوند(ج) و بزرگان دین ما در رابطه با حجاب بود اما ببینیم اروپای نوین و دنیای غرب با این واجب اجتماعی چگونه برخورد کرده است.
وقتی که فلاسفه و دانشمندان اروپایی در قرن ھجدھم به دفاع از حقوق فرد پرداختند و دروازه ھای حریت و آزادی را به روی افراد گشودند در جامعۀ اروپا تمدن فاسدی حکومت میکرد. این حکومت از ترکیب نظام اخلاقی ، فلسفۀ زندگی مسیحیت، و نظام فئودالیستی تشکیل شده بود. این سه عامل خارجی روح بشریت را به قیود سنگین و غیر طبیعی محدود ساخته بود.
نظریاتی را که دانشمندان نوین اروپا برای از بین بردن این نظام فاسد و ایجاد نظام پیشنھاد کرده بودند به شکل انقلاب کبیر فرانسه عرض اندام کرد تا آنکه بعد از گذشت زمان روزگار به شکل موجود فعلی در آمد تا جایی که نظرات اساسی و اصولی بنیان اجتماعی اروپای نوین بصورت سه اصل زیر تدوین شد:
-1 مساوات بین زن و مرد
۲ – آزادی زنان در امور زندگی
-3 اختلاط و آمیزش مطلق بین
زن و مرد.
آنان از معنی مساوات چنین فھمیدند که باید زن و مرد در امور بشری و ارزش اخلاقی مساوی باشند و زن در زندگی اجتماعی ھمان اعمالی را انجام دھد که مرد انجام میدھد و ھمانطور که مردان در سابق از قیود اخلاقی آزاد بودند زنان نیز از ھمان بیبند و باری برخوردار باشند. این برداشت غلط از مساوات، زن را از ادای وظیفۀ فطری و طبیعی اش که بقا و ادامه نسل بشر است نه تنھا غافل بلکه منحرف ساخت و تمام ابعاد وجودی او را از حرکات و اعمال سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی به خود مشغول ساخت و شخصیت فطری او را از بین برد. موضوع انتخابات و وظایف رسمی، شرکت در مسابقات ورزشی، تئاتر، مجالس رقص و لھو و لعب و دیگر اسباب تفریح که دستاورد این تمدن ظاھر فریب می باشند و حیا مانع از ذکر آن ھا میگردد و او را از وظیفۀ اصلی اش باز داشت و او را از انجام برنامۀ زندگی اش که قبول تکالیف زندگی زناشویی، تربیت اطفال، سر و سامان دادن به خانواده و رعایت اصول اسلامی و انسانی بود، بازداشت.
استقلال زنان در امور زندگی و مسایل اقتصادی باعث بینیازی آنان از مردان گردید. قاعده و رسم قدیم بر این بود که مرد در بیرون از خانه کار می کرد و زن مشغول تدبیر امور منزل میگردید ولی این نظریه در عصرجدید تغییر کرد و مرد و زن ھردو به کار پرداختند و ھتلھا و شرکتھا، جای خانه را گرفتند. بنابراین دیگر رابطه و نیازی جز ارضای غریزۀ حیوانی شھوت بین زن و شوھر باقی نماند و کاملاً واضح است که فقط ارضای غریزۀ حیوانی زن و مرد را مجبور نمیسازد که در یک خانه زندگی نمایند و زندگی زناشویی مستمر و ھمیشگی داشته باشند. زیرا زنی که خودش کار می کند و ھمۀ کارھای خودش را انجام میدھد در زندگی روزانه اش نیاز به سرپرست ندارد که از او فرمان ببرد. این زن به خود میگوید برای چه با چنین مردی ازدواج کنم؟ و چرا خودم را بیخود به تحمل قیدھای اخلاقی و بار سنگین قانون سازم؟ در ضمن تفکر معصیت و گناه و ندامت نیز با از بین رفتن دین در اذھان، رنگ باخته است و از طرف اجتماع ھیچ خطری را احساس نمیکنند بلکه اجتماع آنان را برای این برنامه ھا تشویق میکند.
آخرین چیزی که این زنان از آن خوف دارند فرزندی است که از این طریق بهوجود میآید ولی وسایل امروزی این خوف و ھراس را نیز از بین برده است ابتدا از وسایل جلوگیری از بار داری، و اگر مؤثر واقع نشد سقط جنین و اگر نشد کشتن یا رھا کردن نوزاد در کوچه ھا و بازارھا… فراوانی اختلاط و آمیزش بدون قید و شرط سبب شد تا آرایش، نمایش زینتھا و بیبند و باری در زنان زیاد شود زیرا جاذبۀ جنسی بین زن و مرد دارای قدرت و کشش غیر قابل انکاری است و اختلاط دو جنس و دستیابی آسان به جنس مخالف بدون پذیرفتن مسئولیت ھا و مشکلات این قدرت و کشش را زیاد میکند. این اختلاط در جھان منجر به افزایش زنان فاحشه شد تا جایی که تعداد این زنان در فرانسه قبل از جنگ جھانی اول به نیم میلیون تن رسید .
یکی دیگر از مضرات آمیزش زن و مرد، طغیان شھوات جنسی بود. شبکهای از ثروتمندان جھان نیز با در دست گرفتن جراید و روزنامه ھا و سینماھا به این امر دامن میزدند تا ھم بازار بهتری به دست بیاورند و ھم مشتری بیشتری کسب کنند.
پس باید گفت: حجاب است که عزت و متانت یک شخص در آن حفظ میشود و نمیگذارد که آبرو و حیثیت انسانها زیر پا شود.
در جامعههاییکه به این امر، ارج گذاشته نمیشود، ارزشها و سجایایی اخلاقی در آنجا از بین رفته است و هیچ ارزشی در آنها دیده نمیشود.