
کودکان افغانستان و لزوم توجه بیشتر به مشکلات آنان
اسفندیار
از آنجايي که فرداي روشن يک کشور را ميتوان در سيماي کودکان آن ديد و ميشود گفت که اين کودکان استند که آينده سازان بي چون و چراي ممالک اند. بنا توجه به کودکان، حقوق و نيازمنديهاي آنها از کارهاي اساسي و بنيادي خانوادهها، جامعه و مسوولين است و ميطلبد تا بيشتر به کودکان جولان داده شود، فرصتها و وزمينه هاي رشد آنها فراهم گردد. نگاه اکثر کشورهاي بر کودکان همين است و ديده ميشود که آنها بيشتر توجه را در اين رستا به خرج ميدهند. از طرف ديگر حقوق کودکان يکي از حساسترين بخشهاي حقوق بشري است که در همه ارزشهاي ديني و قانوني روي آن تأکيد شده است. شايد اينهمه تأکيد به خاطر آسيبپذيري کودکان و اهميت جايگاه کودکان در آينده خانواده و کشور باشد. بدون شک که کيفيت وضعيت کودکان بهطور مستقيم و غيرمستقيم، بالاي خانوادهها، جامعه و آينده کشور تأثيرگذار است. در قوانين بين المللي در موارد مختلف ازجمله تعليم و تربيت و رفاه زندگي آنان، تأکيداتي زيادي شده است. اما در افغانستان متأسفانه از دههها به اينسو، مشکلات متعدد حقوقي، آموزشي، خانوادگي و صحي دامنگير کودکان بوده است. مشخصاً کارهاي شاقه، محروميتها، نارساييها، ناامنيهاي روحي و رواني از جمله مشکلات اطفال در افغانستان به شمار ميرود که برخي از اين چالشها را به بررسي ميگيريم تا باشد بيشتر خانوادهها، مسوولين و افراد جامعه را براي حمايت از کودکان ورفع مشکلات آنها تشويق و ترغيب نمايند.
چالشهاي سرپرستي؛ سرپرستي يکي از حقوق مهم اطفال به شمار ميرود که معمولاً به عهده خانوادهها و والدين است. اما متأسفانه فقر و مشکلات اقتصادي، کمسوادي و بيسوادي، نبود مهارتهاي کافي براي سرپرستي و بيتوجهي نسبت به يادگيري آن از سوي خانوادهها، مشغوليتهاي کاذب، سبب شده که والدين نتوانند مسئوليتهايشان را در قبال کودکان ادا کنند. عامل اين مشکل، بيشتر در فقر، بيسوادي، محروميتها و داشتن فرزندان زياد نهفته است. درحاليکه بر اساس دستورات دين اسلام و قوانين متفرقه ، والدين مسئول تهيه غذاي کافي و حلال، تعليم و تربيت براي کودکان، مهرباني و خوشرفتاري با آنان و همچنان فراهم ساختن زمينه تفريح و سرگرمي کودکان استند.
کار شاقه؛ انجام کارهاي شاقه در خانه، منزل صاحبکار، مراقبت از حيوانات، کار در هتلها، اسپند کردن، گدايي، کارهاي چوپاني و زراعتي، قالين بافي، دکانداري، خياطي و زباله گردي، از نمونه کارهاي کودکان در افغانستان است. متاسفانه در اين فصول سرد نيز ميبينيم که اطفال تمامروز به کارهاي شاقه مصروف اند. اين کارها معمولاً به خاطر نيازهاي اقتصادي، بيسرپرستي، عدم آگاهي والدين از ضررهاي کار کردن اطفال و حقوق آنان است. انواع آلودگيها، دود، انتقال بارهاي سنگين، زخم و گزيدگي پشه و ديگر حيوانات، هواي سرد و گرم بيشازحد، اعتياد و محروم شدن از سواد و فرصتهاي آموزشي، از خطر کارهاي شاقه کودکان است.
آسيب هاي روحي و رواني؛ طي ساليان دراز وجنگ هاي متمادي در افغانستان، کودکان يک بخش بزرگي از قربانيهاي ناامني بوده اند و به صورت جسمي و روحي آسيب هاي جدي ديده اند. بخشي از ناامنيها که شامل انفجار و درگيريهاي مسلحانه ميشود، حيات شمار زيادي کودکان را گرفته است و تعداد زياد را معلول و مجروح ساخته که با چالشهاي روحي و رواني دست و پنجه نرم ميکنند و فرصت زنگي عاري از مشکلات را براي هميشه از آنها گرفته است. از طرف ديگر اکنون نيز تعداد زياد از اطفال در خانه و بيرون امنيت روحي و رواني ندارند. اين ناامنيها که شامل خشونتهاي خانوادگي، تهديدها، توهين و تحقير، تماشاي تصاوير دلخراش، ميشود امنيت روحي و رواني اطفال را از بين ببرد.
مشکلات آموزشي؛ يکي از مهمترين حقوق کودکان، دسترسي آنان به تعليم و سوادآموزي است. اين حق کودکان در تمامي آموزههاي ديني، قوانين و اسناد بينالمللي مورد تأکيد قرارگرفته است. اما در افغانستان بسياري از کودکان بهخصوص در خانوادههاي فقير و کوهستاني، اطفال از حق دسترسيشان به تعليم و تربيت محروم ميشوند. محروميتهاي آموزشي، اطفال را در معرض خطرهاي بسيار زياد قرار داده و سبب عقب ماندن جامعه ميگردد.
محروميتهاي درماني؛ حق دسترسي به صحت و درمان درست، يکي از حقوق مهم اطفال است. اما متأسفانه در بسياري موارد اطفال از اين حقشان محروم استند. کمبود دسترسي به مراکز صحي، دوري و صعبالعبور بودن مراکز، پرهزينه بودن تداوي از عوامل محدوديت دسترسي کودکان به خدمات صحي در افغانستان است. کمبود آب صحي، آلودگيهاي محيط زيستي، پايين بودن سطح آگاهيها از ديگر مشکلات کودکان در قسمت محروميتهاي صحي است.
عدم دسترسي به رفاه اجتماعي؛ بيشتر کودکان در افغانستان از غذاي کافي، اتاق مناسب، امکانات رفاهي، تفريح و ورزش محروم استند. چه در محيط خانه، جامعه، مراکز آموزشي و تفريحي، امکانات براي اطفال در نظر گرفته نشده است يا خيلي محدود وجود دارد. بسياري از کودکان از تغذيه سالم به خاطر مشکلات اقتصادي خانوادهها و عدم آگاهي رنج ميبرند.
با توجه به اين مشکلات ميشود به برخي نکاتي اشاره کرده که ميتواند به عنوان راهکار مطرح شود. در بخش حل مشکلات سرپرستي کودکان، بايد مهارتهاي سرپرستي از اطفال، براي والدين از طريق مختلف آموزش داده شود تا بتوانند به شکل درست از اطفالشان سرپرستي و مراقبت کنند. در قسمت حل مشکلات صحي کودکان، بايد با ايجاد مراکز درماني در مناطق محروم، افزايش داکتران و فراهمسازي امکانات در مراکز درماني تلاش صورت گيرد.
براي کاهش خشونت و تهديد اطفال، رسانهها، مراکز فرهنگي، علما و انجمنها، بايد سطح معلومات خانوادهها را بالا ببرد و از خطرهاي خشونت بالاي کودکان مردم را آگاه سازند. براي حل مشکلات کودکان در بخش کارهاي شاقه، در گام نخست خانوادهها بايد اطفال را وادار به انجام کار نکنند. در گام بعدي و در صورت امکان مسوولين با ايجاد زمينههاي کار براي سرپرستان، در تلاش بهبود وضعيت اقتصادي خانوادهها باشند. درنظرگرفته شدن حقوق اساسي اطفال در محتويات نشرات رسانهها نيز کار صورت گيرد.
براي حل مشکلات آموزشي، بايد در زمينههاي تربيت کادرهاي متخصص در بخش اطفال در مراکز آموزشي دولتي و خصوصي بيشتر تلاش شود. همچنان برخورد قاطع و لازم با متخلفان از حقوق اطفال، از پيشنهادها و راهکارهاي ديگر براي بهبود حقوق اطفال است.
با اين همه رسيدگي به مشکلات اطفال در افغانستان، يکي از مسائل بسيار مهم و ضروري به شمار ميرود. چون کودکان آيندهسازان خانوادهها، جامعه و کشور است و چگونگي وضعيت آنان، تعيينکننده سرنوشت و آينده آنان است. هرگونه بيتوجهي نسبت به کودکان، به معناي بيتوجهي نسبت به آينده است.
مشکلات کودکان بيشتر در حوزههاي تربيتي، اقتصادي، آموزشي و صحي است. بايد براي رفع اين موانع و مشکلات تلاشهاي بيشتري صورت گيرد تا عواقب و پيامدهاي آن دامنگير کودکان و آيندهسازان کشور نگردد.
آگاهي اعضاي خانواده، افراد جامعه و مردم از حقوق کودکان، رعايت امنيت روحي و رواني اطفال در برنامههاي تلويزيوني و رسانهها، احترام به حقوق کودکان در ابعاد مختلف، مجازات عاملان تجاوز به حقوق کودکان و جلوگيري از عواملي که سبب نقض حقوق کودکان ميشود، از راهکار هاي ديگر به حساب مي آيد.