
نقش تعليم و تربيه در کاهش جرايم
در قرن بیستم با پیشرفت علوم تربیتی، روش تعلیم و تربیه تغییر کلی یافته و برای تعمیم مبارزه با بیسوادی، اقدامات موثری انجام گرفته است ولی باسواد شدن افراد سبب کاهش جرایم نگردیده و بر عکس روز به روز بر تعداد مجرمان مخصوصاً اطفال و جوانان افزوده میشود. با صنعتی شدن کشورها، مدرسه به جای پرداختن به دو مسئولیت تعلم و تربیت، فقط افراد را جهت رسیدن به شغلی خاص در جامعه هدایت میکند و اصل رسالت خود را فراموش نموده است. از سوی دیگر، وجود تعداد اکثر متعلمین در یک صنف درس و عدم امکان توجه و بررسی کافی مربیان به ابعاد اخلاقی، عاطفی و عقدتی کودکان، عامل دیگری برای توجه نکردن به مساله تربیت آنها است که این عوامل در کنار عوامل دیگر، زمینه را برای انحراف اطفال و نوجوانان فراهم میکند.
در قرن بیستم با پیشرفت علوم تربیتی، روش تعلیم و تربیه تغییر کلی یافته و برای تعمیم مبارزه با بیسوادی، اقدامات موثری انجام گرفته است ولی باسواد شدن افراد سبب کاهش جرایم نگردیده و بر عکس روز به روز بر تعداد مجرمان مخصوصاً اطفال و جوانان افزوده میشود. با صنعتی شدن کشورها، مدرسه به جای پرداختن به دو مسئولیت تعلم و تربیت، فقط افراد را جهت رسیدن به شغلی خاص در جامعه هدایت میکند و اصل رسالت خود را فراموش نموده است. از سوی دیگر، وجود تعداد اکثر متعلمین در یک صنف درس و عدم امکان توجه و بررسی کافی مربیان به ابعاد اخلاقی، عاطفی و عقدتی کودکان، عامل دیگری برای توجه نکردن به مساله تربیت آنها است که این عوامل در کنار عوامل دیگر، زمینه را برای انحراف اطفال و نوجوانان فراهم میکند.
مقدمه: یکی از نهادهای اجتماعی مهم نهاد تعلیم و تربیت است. اهیمت این نهاد به قدری است که برخی از صاحب نظران، آن را مهمترین نهاد اجتماعی میدانند؛ چرا که کارکرد دیگر نهادهای اجتماعی نیز به نهاد تعلیم و تربیت وابسته است. با این نهاد میتوان دیگر نهادها را تثبیت، تحکیم، تقویت یا اصلاح کرد. هر گونه بینظمی و کاستی در این نهاد، موجب اختلال در نهادهای دیگر میشود و جامعه را دستخوش آسیبها و خطرات جدی میکند.
نقش تعلیم و تربیت در کاهش جرم: در اوایل قرن نزدهم علماء و نوسیندگان معتقد بودند که برای پیشگیری از ارتکاب جرم و انحرافات، باید تعلیم و تربیه در جامعه همگانی شود. از این جهت طرح اجباری شدن تعلیم و تربیه را مطرح نمودند
دراین زمینه ((ویکتورهوگو)) نوسینده فرانسوی، در تایید تاثیر تعلیم و تربیه در افراد یک جمله مشهور دارد و مینوسد ((دروازه یک مدرسه باز کنید تا دروازه یک زندان بسته شود)) با پیروی از عقاید مذکور، قانون تعلیمات اجباری در اکثر کشورها تصویب و بافعالیت چشمگیری مبارزه با بی سوادی آغاز شد.
تعلیم و تربیت یک جریان مقطعی و زود گذر نیست؛ بلکه یک جریان مستمر و عمیق و نظام یافته است که علاوه بررشد عقلی در پی تقویت ابعاد اجتماعی، عاطفی، اخلاقی، معنوی و… است. با توجه به این امر میتوان به جایگاه نقش عظیم تعلیم و تربیت در تعالی و سازندگی فرد و جامعه پی برد. تبیین ابعاد و زوایای تأثیرگذاری تعلیم و تربیت در پیشگیری از انحرافات و جرایم با توجه به ماهیت حقیقی آن امکان پذیر است.
- بیشتر انحرافات و جرایم درحقیقت برخاسته از غرایز حیوانی بشر است. در آفرینش انسان همانند حیوانات غرایز، استعدادها و نیازهایی نیز وجود دارد؛ البته عقل و استعدادهای ویژهایی خاص انسان است که هویت و حقیقت وجودی انسان با پرورش این دسته از استعدادها امکان پذیر میشود. زندگی آدمی وقتی رنگ و بوی انسانی میگیرد که بر اساس تعقُل و تفکر باشد؛ و گرنه اگر رفتارهای انسان بهرهای از عقلانیت نداشته باشد و صرفاً مبتنی بر پایه غرایز باشد؛ دیگر زندگی حیوانی ای بیش نخواهد بود.
زمانی انسان هویت حقیقی خویش را مییابد که عقل و ادراک عقلانی سیطره کامل بر استعداد ها و غرایز حیوانی داشته باشد و آنها را تحت مهار و کنترول خویش را آورد. با تعقل و تفکر صحیح رفتارهای انسان از انحراف دور خواهد شد. تحقیق این امر با تعلیم و تربیت صحیح امکان پذیر است. فقط نهاد تعلیم و تربیت میتواند به رشد فکری عقلی و روحی آدمیان کمک کند و از این طریق آنها را به سمت زندگی صحیح رهنمون شود.
- نهاد تعلیم تربیت از سویی مردم را با ارزشها، هنجارها، قوانین و مقررات اجتماعی آشنا و از سوی دیگر با آگاه کردن آنها از اهمیت و ضرورت این قوانین و مقررات و تبیین و ترسیم پیامدهای مراعات و تن دادن به آنها و عواقب سوء نقض قوانین و مقررات و نادیده گرفتن ارزشها و هنجارهای اجتماعی و نیز نوعی انزجار و نفرت از قانونگریزی و در نقطه مقابل، دلبستگی به قانونگرایی و ارزشمداری را در افراد اجتماع ایجاد و با ترسیم الگوهای مناسب رفتاری، آنها را در الیزام رفتاری و عملی به قوانین اجتماعی مساعدت میکند؛ به همین علت نهاد تعلیم و تربیت رسمی را تولید کننده مدنیت (civility)، تلفیق اجتماعیTntegration ) و اطاعت ( Obediency) از قوانین ملی میدانند که همنوایی و سازگار پذیری اعضای جامعه و در یک کلمه جامعه پذیری ( Socilization) موفق را به دنبال دارد.
- نهاد تعلیم و تربیت رسمی، افراد به ویژه نسل نوپا و جوان جامعه را با علوم، مهارتها و فنون مختلف آشنا میکند؛ مهارتها و فنونی که زمینههای لازم برای دستیابی آنها به فرصتهای مختلف شغلی فراهم واز این طریق قادر به تأمین نیازهای حیاتی خویش میکند. تأمین نشدن نیازهای حیاتی انسان از جمله علل و عوامل جرم و عدم ارزشهای (ناهنجاری) اجتماعی است که از طریق نظم تعلیم و تربیت رسمی میتوان با آن مقابله کرد.
- نهاد تعلیم و تربیت رسمی به فرد موقعیت اجتماعی میبخشد. این امر علاوه بر تأمین نیازهای معنوی او، سرمایه اجتماعی مهمی نیز برای او به حساب میآید که پیامدهای خاص خود را دارد و نمیتواند آن را به راحتی از دست بدهد. همچنان که در تیوری کنترول تقید اجتماعی هیرشی ملاحظ شد، تعهد از جمله قیود اجتماعی است که مانع مجرمیت فرد میشود. این تعهد میتواند از طریق اکتسابی یا اسنادی حاصل آید. تحصیلات عالی برای فرد سرمایه اجتماعی محسوب میشود که جایگاه و موقعیت و منزلت اجتماعی ویژهای به او میبخشد. این امر فرد را متعهد به حفظ جایگاه و منزلت اکتسابی خود میکند. ارتکاب جرم و جنایت پرهیز میکند، بنابراین، تعلم و تربیت رسمی افراد را با ابزارها و وسایل و قیود کنترول کننده اجتماعی مجهز میکند و از این طریق بر کاهش میزان جرم تأثیر میگذارد.
- نهاد تعلیم و تربیت رسمی میتواند کاستیها و نقایص دیگر نهادهای موثر بر کاهش میزان جرم به ویژه نهاد خانواده را جبران کند. امروزه با توجه به توسعه شهر نشینی و تقاضای اشتغال زنان و کاهش حضور مردان و زنان در خانواده به علت چند شغله بودن آنان در تعلیم و تربیت قبل از دوره متوسطه تاکید براین است که حتی اجتماعی کردن کودک در مراحل اولیه زندگی (هفت سال اول) هم درخانواده انجام شدنی نیست.
اگر توجه داشته باشیم که از هفت سال دوم به بعد کودکان و نوجوانان ساعتهای آزادی از زندگی خویش را در نهادهای آموزشی و پرورشی سپری میکنند، میتوان به اهمیت و جایگاه و نقش تکمیلی این نهاد پی برد. چنین است که حتی اگر خانواده درجامعه پذیر نباشد؛ بلکه موجبات فرار کودکان از منزل را فراهم آورد، اولیایی مدارس و معلمان و مربیان تربیتی میتوانند پناهگاه امنی برای چنین کودکانی باشند و آنها را از انحراف و لغزشها دور کنند؛ از این رو مدارس در دوران شکلگیری شخصیت افراد در عمل جایگزین والدین در تعلیم و تربیت کودکان هستند؛ همچنین با مشاهده و کنترول و مراقبت کودکان در مدرسه میتوان عدم اررزشهای رفتاری آنان را که ناشی از عملکرد نادرست دیگر نهادهای اجتماعی به ویژه نهاد خانواده است، شناسایی کرد و در اصطلاح آنها کوشید؛ همچنین مدارس با مشاورههای لازم میتوانند به والدین در ایفای وظایف خطیر تربیتی خویش مساعدت کنند.
- اگر توجه داشته باشیم که بیکاری و فراغت تا چهحد میتواند موجبات کجرفتاری و رفتارهای مجرمانه افراد را موجب شد و در نظر آوریم که مدرسه برای ساعتها وقت کودکان را پُر میکند، میتوان به یکی دیگر از ابعاد و نقش مهم نهاد تعلیم و تربیت رسمی در پیشگیری از جرم پی برد.
- مدارس فرصت لازم را برای دولت درتأثیرگذاری خود بر بخش عمدهای از شهرواندان که در حقیقت، نسل کارگزار و موثر فردای جامعه اند، به شیوهای پنهان، ولی کارآمد فراهم میآورد.
- لزوماً مدارس در آموزش فنون و مهارتهای خود کنترولی و تقویت کنترول کنندههای درونی مانند ارزشهای اخلاقی، باورهای دینی، و… به دانش آموزان را با نقشها و وظایف آتی شان درجامعه آشنا میکنند و از این طریق در کاهش انحرافات و نارساییهای اجتماعی موثر میافتند.
- تعلیم و تربیه از جمله نهادهایی است که در برابرسازی اقشار اجتماعی نقش عمده ای ایفا میکند. مدارس ظروف و قالبهایی هستند که در داخل آنها کوشش میشود تا نوعی همسانی بین افراد پدید آید و تفاوتهای ناشی از تبار فرهنگی، قومی و اجتماعی را از آنها زدوده و رفتار نوجوانان را بر اساس ضوابط و ملاکهای مشترک ملی و دولتی هماهنگ کنند.
بدیهی است، که هر قدر سطح تعارضات تضادهای طبقاتی، قومی، فرهنگی و مذهبی کاهش یابد، جرایم و انحرافات نیز کاهش می یابد.
- تحقیقات و پژوهشهای میدانی متعدد گسترده، حاکی از این است که اکثریت کودکان مجرم از نظر تحصیلی با مشکلاتی نظیر بیسوادی یا سواد در سطح پاین دست و پنجه نرم میکنند. اغلب آنها ترک تحصیل کرده اند. به علت وجوه پیش گفته تعلیم و تربیت یکی از حقوق بنیادین آدمی است که اعلامیهها واسناد بین المللی و جهانی نیز بدان تأکید کرده اند.
نتیجهگیری: محیط تحصیلی در تکوین شخصیت اطفال نقش بسیار مهمی را ایفاء می نماید زیرا اولین محیط اجتماعی است که اطفال بعداز محیط خانواده بدانجا وارد شده وبا زندگی دسته جمعی که از گروههای مختلف مذهبی،نژادی،منطقهای اجتماعی تشکیل شده است آشنا میگردند. با تماس با همکلاسان خود و سایر دانش آموزان،طرز معاشرت و زندگی اجتماعی را با همزیستی مسالمت آمیز،سازگاری،احترام به حقوق دیگران یادگرفته و با رعایت نظم وانضباط،اطاعت از مربیان خود برای اجرای قوانین و مقررات اجتماعی،حسن سلوک با دیگران آماده میگردند. این نهاد میتوان دیگر نهادها را تثبیت، تحکیم، تقویت یا اصلاح کرد. و از ارتکاب اعمال جرمی و انحرافات اشخاص جلوگیری می نماید
پوهنيار مصطفی محبت
منابع:
- حاجی ده آبادی، محمدعلی، جامعه شناسیجنایی، انتشارات المصطفی، چاپ دوم، سال1395
- تاج، زمان دانش، مجرم کیست و جرمشناسی چیست، انتشارات کیهان، چاپ یازدهم، سال 1388
- مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، سال1368
- صدیقی، ذبیح الله، سراج الدین، روانشناسی اجتماعی، انتشارات لاجورد کابل، چاپ دوم، سال1394