
عوامل ناکامی و فروپاشی نظامها طی چهاردهه اخیر در افغانستان
در بخش نخست اين نوشته معلوماتي در مورد چگونهگي اقتدار و عوامل سرنگوني حاکميت نورمحمد ترهکي و حفيظ الله امين در افغانستان ارائه شد. در اين بخش به رويدادها و عوامل سقوط حاکميت ببرک کارمل و داکتر نجيب الله نيز پرداخته شده است.
ابوالیاس جهادوال/ بخش دوم
در بخش نخست اين نوشته معلوماتي در مورد چگونهگي اقتدار و عوامل سرنگوني حاکميت نورمحمد ترهکي و حفيظ الله امين در افغانستان ارائه شد. در اين بخش به رويدادها و عوامل سقوط حاکميت ببرک کارمل و داکتر نجيب الله نيز پرداخته شده است.
3) ببرک کارمل و عوامل ناکامي نظام حزب پرچم:
ببرک کارمل سومين رئيس جمهور حکومت تحت الحمايه اتحاد شوروي در افغانستان بود که پس از کشته شدن حفيظ الله امين در 6 جدي 1359 هـ ش و همزمان با تجاوز قشون سرخ شوروي بر افغانستان با ايراد اولين بيانيه خود از طريق راديو تاشکند خود را رئيس جمهور اعلان نموده و به کمک مستقيم اشغالگران شوروي به اريکه قدرت نشست.
کارمل در شش ساليکه در اين مقام بود، سياستهاي تند حزب دموکراتيک خلق را تا حدي ملايم کرد، زمينهاي تقسيم شده ميان دهاقين و افراد بي زمين را پس گرفت و به صاحبان آنها واگذار کرد و هزاران زنداني سياسي را از بند آزاد نمود.
وي تلاش کرد دست به اصلاحاتي در اهداف، برنامه ها و سياست هاي حزب و نظام بزند تا از اين طريق از مقاومت مجاهدين
بکاهد.
مشارکت اقوام در سطوح مختلف نظام از کارهايي بود که او براي جلب حمايت مردم روي دست گرفت و تلاش کرد تا روابط نزديکي با کشورهاي اسلامي، از جمله کشورهاي همسايه برقرار کند.
اما به دليل اينکه با حمايت شوروي سابق، به ويژه پس از تجاوز قشون سرخ بر افغانستان به قدرت رسيده بود، در ميان اکثريت افغانها محبوبيتي نيافت و اصلاحات او هم باعث کاهش سطح مقاومت در کشور نشد.
با اين همه تلاشها کارمل نتوانست رضايت زمامداران اتحاد شوروي وقت را حاصل نموده و منافع آنّها را در افغانستان تأمين کند، بالاخره تصميم بر خلع وي از اريکه قدرت گرفته شد و همانطوري که به ارگ کابل آورده شده بود، دوباره به تاشکند فرستاده شد و داکتر نجيب را جانشين وي نمودند.
4) عوامل عروج و سقوط داکتر نجيب الله:
پس از مقاومت سرسختانه ملت افغانستان در برابر تجاوز قشون سرخ بالاخره اين نيروها در سال 1367 ه ش تصميم به خروج از اين کشور را گرفتند. شورويّها ميخواستند کسي پس از آنها در افغانستان بر سر اقتدار باشد که منافع آنها را تأمين و يا حتي الامکان حفظ نمايند. به همينمنظور داکتر نجيب را بر سر اقتدار آوردند؛ کسيکه به مقامات شوروي تعهدسپرده بود، بهتر از کارمل ميتواند مجري سياستهاي جديد ماسکو باشد. دکتور نجيب الله آخرين رهبردست نشانده شوروي سابق در افغانستان از جمله رهبران حزب جناح پرچم بود که پس از به قدرت رسيدن در سال 1365 هـ ش «مشي مصالحه ملي» را اعلان کرد. نجيب پس از اعلان سياست آشتي ملي درخطابهها وسخنراني هاي رسمي خود از تمام جناح هاي درگير خصوصاً قوماندانهاي داخلي مجاهدين و شاه سابق خواست که به نداي صلحخواهانه وي پاسخ مثبت گويند. اما طرفداران کارمل ادعا دارند که طراح اصلي سياست مصالحه ملي شخص ببرک کارمل بوده است، در حاليکه واقعيت آنست که طراح اصلي «مشي مصالحه ملي» نه کارمل بود ونه هم نجيب، بلکه طوريکه قبلاً عرض شد وقوع تغييرات در مواضع استراتيژيک مقامات کمونيست در ماسکو حزب حاکم در افغانستان را نيز واداشت تا با مخالفان خود از در مصالحه پيش آيد. طوريکه جنرال بروموف قوماندان عمومي جنگ اتحاد شوروي در افغانستان در کتاب خود « ارتش سرخ در افغانستان» نيز به آن اشاره نموده است که اين طرحه از سوي کارشناسان اتحاد شوروي به هدف تشديد اختلاف ميان تنظيمهاي مجاهدين و قوماندانان جهادي و بالاخره تسليم شدن آنها به حکومت داکتر نجيب تهيه شده بود. نجيب در نتيجه اين ابتکارات خود وضعيت را طوري شکل داد که برخلاف تصورات حاميان مجاهدين توانست پنج سال بدون حضور مستقيم اما به کمک تسليحاتي و لوژستيکي قواي شوروي دربرابر حملات مجاهدين مقاومت کند. اما بنابر برخي مخالفان درون حزبي و قطع کمکهاي اتحاد شوروي سابق سرانجام حکومت وي نيز در 7ثور سال 1371 هـ ش سقوط
کرد.
ادامه ….