ټولنه او کلتورمقالې او تبصرې

حجاب؛ بارزترین میزه تهذیب اسلامی!

این یک حقیقت انکارناپذیر است که عده زیادی از زنان افغان در نظام خانوادگی با محدودیت های مواجه می‌باشند، بیشتر از همه ریشه کلتوری و عنعنوی نیز دارد، ولی درعین‌حال اگر در این راستا از اندکی دقت کار گرفته شود، واضحاً روشن می‌گردد که این همه مکلفیت‌‌ها از مفکوره ستر و حجاب اسلامی سرچشمه می‌گیرد.

حجابی که از لا بلای تعلیمات قرآنی، سنت نبوی و ارشادات فقهاء، ائمه و بزرگان امت مسلمه بر همه زنان مؤمن و باعفت ما لازم گردیده است. باید فراموش نکرد که یکی از مفاخر علیای ملت افغان نیز همین واقعیت است که تقریباً تمام ارزش‌ها و اکثریت رسوم و عنعنات ایشان با تعالیم والای اسلامی هم‌نوایی کامل و یا نسبی را دارا می‌باشد.

بناءً گفته می‌توانیم که ارزش‌های ملی ما بلاشک ارزش‌های دینی ما نیز است. از سوی دیگر فقط همین نکته باعث گردیده که فرهنگ، رسوم و عنعنات تمام اقوام و قبایل ساکن این کشور با یکدیگر آمیخته و مشابهت  کامل را دارا می‌باشد. البته  طبیعی‌ است که عده محدودی از باشندگان شهرهای بزرگ ما که در خلال سال‌های اشغال شوروی و ناتو از اثر فعالیت‌های اقتصادی و فرهنگی بیگانگان نسبت به سایر هم‌وطنان رنگ بیشتر و اثر عمیق‌تری گرفته‌اند، اندکی متمایز دیده می‌شوند.

در اینجا نباید اختلاف فرهنگ شهری و روستایی را جلوه داده و بزرگ‌نمایی کرد و آن را یکی از موارد تصادم شدید بین‌القبیلوی دانست، بلکه واقعاً همه این تغییرات تا حدی جزئی و کوچک‌اند که اصلاً ضرورت بحث و مناقشه در آن دیده نمی‌شود.

به‌طور مثال اگر عده از زنان شهری که در بیرون منزل به کار مصروف اند، به‌جای چادری نوع و لباس دیگری از حجاب را به کار می‌برند و زنان اطراف چادری می پوشند، آیا کسی است که اعتراض نماید و آن‌ها را مورد تهدید و نکوهش قرار دهد؟  اما جای تأسف و نکوهش فقط در حرکت و تصرف آن عده از فعالین می‌باشد که به دستور، تشویق و تمویل دشمنان اسلام، ارزش‌های قبول‌شده این ملت مسلمان را به باد مسخره گرفته از کیسه آقایون خارجی امرارمعاش می‌نمایند و از این طریق در مقابل نظام نو به پا خاسته ما بدنامی و افترأ را به راه می اندازند.

نباید قبول کرد که شاید گروه کوچکی از زنان پروژه‌ای که وقتاً فوقتاً با سردادن شعار حقوق زنان در شهر کابل مارش‌کنان بیرون می‌آیند، واقعاً تحت فشارهای شدیدی به تنگ آمده و ناگزیر به این مشقت تن داده‌اند. بلکه حقیقت امر این است که مستکبرین و طاغوتیان جهانی به‌طور قاطعانه حتی در یک قسمت از زمین نظام الهی را که بنده را از بندگی بندگان نجات می‌بخشد، تحمل کرده نمی‌توانند. پس موضوع حقوق زن را عنوان کردند تا بتوانند بار دیگر تمام جهان نامسلمان را در پهلوی خویش قرار داده با امارت اسلامی تصادم نمایند.

در عین حال جایگاه، حیثیت و حقوق زنان در جوامع اسلامی و غیر اسلامی به‌صورت واضح از هم دیگر فرق دارد تا این‌که مسئله مذکور از ابتدای اسلام تا امروز یکی از ممیزات مهم جوامع اسلامی و غیر اسلامی محسوب می‌شود. به این معنی که فرهنگ و تهذیب اسلامی هیچ‌گاهی اوضاع مختلط  بین‌الجنسیتی را آن‌چنان نمی‌پذیرد  طوری که در طول تاریخ بین جوامع غیر مسلمان مروج بوده
است.

از جانب دیگر چون ایجاد اختلاط و در هم شکستن موانع ستر و حجاب یکی از تقاضاهای شدید نفسانی می‌باشد، ازاین‌رو دشمنان اسلام همیشه کوشیده‌اند با استخدام همین حربه، ملل مسلمان را از داخل تخریب نموده اخلاق خانوادگی و فردی آن‌ها را به پست‌ترین درجه حیوانیت برسانند.

دشمنان اسلام می‌خواهند با ترویج عریانی و فحاشی روحیه تقوا، صداقت، آزادی‌خواهی و مردانگی را از نزد مسلمانان دور نموده حلقه غلامی را به گردنشان آویزان کنند. چنانچه این واقعیت در عصر ما کاملاً هویداست که اختلاط جنسیتی، فحاشی و عریانی که به نام تأمین حقوق زن همین اکنون در اکثر کشورهای اسلامی دیده می‌شود، یکی از مهلک‌ترین اسبابی است که جوامع مسلمان را به منتهای بدبختی، فلاکت و غلامی رسانیده است.

پس این مسئولیت و فریضه حکام، علماء، استادان و همه متنفذین کشور است تا از حدود و ارزش‌های دینی و فرهنگی ملت خویش به‌طور قاطعانه دفاع نمایند و در این جهاد مقدس لحظه و دقیقه را هم فروگذاشت ننمایند.

مولوی فاروق غلجی

Related Articles

ځواب دلته پرېږدئ

ستاسو برېښناليک به نه خپريږي. غوښتى ځایونه په نښه شوي *

Back to top button