روزنامه اصلاح برای بار اول در ۲۹ دلو ۱۳۰۰ هش مطابق به ۱۸ فبروری ۱۹۲۱میلادی به نگارندگی و سر دبیری محمد بشیر در شهر خان آباد شروع به نشرات کرد. دراین نشریه بعد از شماره ۱۶ بجای مدیر و سر دبیر تنها سر دبیر وبجای محمد بشیر ، حافظ فیض محمد درج گردیده است.
در مرحله اول، این جریده در یک صفحه بروی کاغذ نازک شکری رنگ در مطبعه سنگی خان آباد نشر میگردید. موضوعات این جریده را سر مقاله، مطالبی در باره حوادث داخلی، حوادث خارجی، ادبیات، مسایلی برای سر گرمی و مقالات علمی تشکیل میداد. در پیشانی اخبار درج شده بود.
آصف مهاجر
بخش سیزدهم
در نوبت قبلی در خصوص چیستی توسعه سیاسی و اهمیت آن و رابطهی آن با استقلال نوشتیم. توسعهی سیاسی از این منظر اهمیت استراتژیک دارد که منجر به کارایی و توانمند شدن نظام میشود. حفظ استقلال، مستلزم توانمندی نهادهای دولت است. تأمین استقلال و حفظ آن یکی از وظایف اساسی دولت است، رسیدگی به این مسوولیت بزرگ، نیازمند توانمندی و کارایی مناسب است که دولت از آن باید برخوردار باشد. توسعهی سیاسی، فرایند تغییر محوری است که منجر به توانمندشدن دولت و کلیه نهادهای سیاسی میشود. این توانمندی با کارایی و توانمندی در پاسخگویی نظام به نیازهای جامعه و حل مسایل مرتبط قابل درک خواهد شد. دولت تنها با مرزهای توسعهیافتگی خود قادر به تأمین اساسیترین نیازها و حراست از ارزشهای بنیادین جامعه خواهد شد. دولت در تعبیر امروزیتر، به مثابهی نهاد خدمتگذار و توزیعگر خدمات اجتماعی در جامعه میماند. ارایه خدمات مناسب و تأمین نیازمندی های مردم به گونهای که رضایتمندی اکثریت حاصل شود، کار دشوار است. دشواری در این امر است که نیازها در حال تغییر است، سطح توقعات و خواستههای مردم مدام در حال تغییر و گسترده شدن است و همین طور با تنوع بسیار. در این صورت، دولت به عنوان منبع اصلی و مشروع تصمیمگیری، باید از توانمندی و ظرفیت لازم و نهادی برخوردار باشد تا بر اساس یک اصول و روش سیستماتیک، قادر به تأمین نیازمندیهای جامعه شود. دولت با ساختارهای قدیمی و کهنه و با روشهای سنتی نمیتواند به شبکهای از نیازمندیهای پیچیدهی امروزی پاسخ بدهد، بنابراین، ایجاب میکند که ساختار نظام دچار تغییر بنیادین شود، روشهای مدیریتی تغییر کند و ساختارها کارآمد شود. یک بخشی از این کارآمدی ارتباط میگیرد به تخصصی شدن ساختارها. این تغییرات با توسعهی سیاسی ارتباط دارد و توسعهی سیاسی، به مثابهی متحول شدن دولت و نهادهای عمومی است.
هرگاه دولت به لحاظ کارایی، به مرحلهای میرسد که قدرت پاسخگویی و مدیریت جامعه را در امر تأمین خواستهها و نیازمندیهای که از حمایت قانون برخوردار است، پیدا میکند، تأمین استقلال و حفظ آن به صورت دوامدار، یک امر حتمی خواهد شد.
در محیط آشوبزده و بی ثبات بینالمللی، هر دولت با سطوحی از قدرتهای ملموس و قابل تشخیص میتواند نقش موثر بازی کند. از قدرت سیاسی مثل توانمندی در رایزنی و اجماعسازی در محیط بینالمللی گرفته تا قدرت اقتصادی- تجاری، نظامی، فرهنگی و علمی، همه برای ایفای نقش موثر در محیط داخلی و بینالمللی لازم است. دولتهایی که از این پشتوانهها محروم است، بدون تردید نمیتواند خوب بازی کند، نه تنها که خوب بازی کرده نمیتواند، بلکه شانس بازی و ایفای نقش را هم ندارد. در این صورت، دولت ضعیف بار میآید، ضعف دولت، تنها زمینه را برای از دست دادن فرصتها و از کف دادن آنچه دارد، هموار میسازد. آسیبپذیری استقلال نیز از روی ضعف و ناتوانی است. هر دولت بر اساس یک اعتبار و پشتوانهی محکم میتواند جایگاه خود را در محیط بینالمللی تثبیت کند، اگر این پشتوانهها نباشد، سایر بازیگران حساب باز نخواهد کرد و این امر برای دولتهای ضعیف یک محرومیت را نشان میدهد. با این وجود، برای حفظ و پایداری استقلال، به همهی این ضرورتها باید توجه جدی شود که یکی از این ضرورتهای راهبردی، توسعهی سیاسی است. افغانستان نیازمند توسعهی سیاسی است و با توسعهی سیاسی، حفظ استقلال و حرف زدن از استقلال پایدار، سخن با حساب و کتاب خواهد بود، وگرنه مشکلات فزونی میگیرد و کم نخواهد شد.
ادامه دارد