روزنامه اصلاح برای بار اول در ۲۹ دلو ۱۳۰۰ هش مطابق به ۱۸ فبروری ۱۹۲۱میلادی به نگارندگی و سر دبیری محمد بشیر در شهر خان آباد شروع به نشرات کرد. دراین نشریه بعد از شماره ۱۶ بجای مدیر و سر دبیر تنها سر دبیر وبجای محمد بشیر ، حافظ فیض محمد درج گردیده است.
در مرحله اول، این جریده در یک صفحه بروی کاغذ نازک شکری رنگ در مطبعه سنگی خان آباد نشر میگردید. موضوعات این جریده را سر مقاله، مطالبی در باره حوادث داخلی، حوادث خارجی، ادبیات، مسایلی برای سر گرمی و مقالات علمی تشکیل میداد. در پیشانی اخبار درج شده بود.
آصف مهاجر
بخش هشتم
حاکمیت قانون بدون استثنا؛
قانون ارزش بنیادین در نظام جمهوری و دموکراسیها دارد. آنچه جمهوریت را معنادار و قابل تحقق میسازد و آنچه دموکراسی را عینیت میبخشد، قانون است. حرف زدن در مورد قانون، دو جنبه دارد: جنبهی اول آن موجودیت قانون است؛ یعنی جامعهای که برخوردار از نظام جمهوری است و دموکراسی در آن پذیرفته شده است، برخوردار از قانون دموکراتیک نیز باید باشد، جنبهی دوم آن، تحقق و حاکمیت قانون است. داشتن قانون دموکراتیک که آیینهی خواستهها، آرمانها، ارزشها و آزادیهای مردم و حقوق اساسی شهروندان باشد یک موضوع است و تحقق و حاکمیت بدون قید و شرط قانون موضوع مهم دیگر است. همهی کشورها دارندهی قانون اند، مطلوب یا نامطلوب، اما در همهی کشورها حاکمیت قانون یکسان نیست. در برخی از کشورها و جوامع، قانون با جدیت تمام و به صورت همهجانبه در معرض اجرا و تطبیق قرار میگیرد، سرانجام حاکمیت از آن اشخاص و افراد نمیشود، بلکه حاکمیت از آن قانون است. با این وجود، جمهوریت و دموکراسی با حاکمیت قانون معنادار است، در فقدان حاکمیت بدون و قید و شرط قانون، جمهوریت و دموکراسی هر دو بیمعنا و بیمحتوا خواهد بود. خیر عمومی، منافع جمعی و ملی، آرامش و ثبات، نظم و عدالت، همه در گرو حاکمیت قانون است. جامعه از رهگذر قانون مسیر مطلوب پیدا میکند و روند توأم با پیشرفت و توسعه، برخوردار از نظم و ثبات از حاکمیت قانون ریشه میگیرد.
قانونگرایی و حاکمیت قانون، روح دموکراسی و جمهوریت است و نظام جمهوری را زنده نگه میدارد؛ چون تنها با حاکمیت قانون دموکراتیک است که خواستهها و تمامی حقوق و آزادیهای مردم ضمانت اجرایی پیدا میکند. حاکمیت بدون قید و شرط قانون، جمهوری را از سطح شعار و نقشه به مرحلهی عمل و اجرا میگذارد و جمهوریت را به صورت عینی قابل تمثیل میسازد.
به نظر میرسد که بزرگترین دریغ جامعهی ما، عدم حاکمیت قانون است. قانون یا به صورت همه جانبه تطبیق نمیشود و اگر تطبیق میشود، بر همگان قابل تطبیق نیست، چون هنوز واسطهگرایی و فرهنگ زورگویی در گوشه و کنار جامعه وجود دارد و این مسأله حاکمیت قانون را به چالش کشانده است. فرار از قانون و قانونگریزی و ضعف در طبیق قانون، به معنای بیماری جمهوریت است، جمهوریت در عدم حاکمیت قانون، تعطیل است و جامعه در مسیر هرج و مرج و بینظمی قرار خواهد گرفت.
آنچه از دولتمداران در عصر جمهوریت توقع میرود این است که باید از هر نوع تلاش و تدبیر برای حاکمیت قانون دریغ نکند. ما ناگزیر استیم که به قانون برگردیم و مسیر جدید را برای پایداری افغانستان جدید از طریق قانون و حاکمیت قانون شروع کنیم. حاکمیت قانون، جامعه را سروسامان میبخشد، جامعه را منظم میسازد و برای آن اعتبار میبخشد. لازم است ابتدا مجریان امور به تمام معنا به قانون تن در دهند، وقتی مجریان قانون تابع قانون شدند، زیردستها و تودههای مردم راهی جز تابعیت از قانون ندارند. از اینرو، عصر جمهوریت، عصر قانون است، عصر قانون، عصر نظم و عدالت است و این آرمانیترین خواستهها و توقعات اجتماعی مردم است که باید به آن دست یابیم.
ادامه دارد